عشق نمی پرسه تو کی هستی؟ عشق فقط میگه: تو ماله منی
عشق نمی پرسه اهل کجایی؟ فقط میگه: توی قلب من زندگی می کنی .
عشق نمی پرسه چه کار می کنی؟ فقط میگه:
باعث می شی قلب من به ضربان بیفته .
عشق نمی پرسه چرا دور هستی؟
فقط میگه: همیشه با منی .
عشق نمی پرسه دوستم داری؟
فقط میگه: دوستت دارم.
** دلــــــــــــــــــــــــــم تنـــــــــــــــگ اســـــــــــــــت **
** نـــــمیدانم ز تنـــــهایی پـــــناه آرم کـــدامین ســــوی **
** پـــــریشـــــان حـــــالـــــم و بـی تـــاب میـــــگریـــــم **
** و قـــــلبم بی امـــــان مـــــحتاج مـــــهر تـــــوســـــت **
** نمیدانی چه غمگین رهسپار لحظه های بیقرارم مـــن **
** بـــــه دنـــــبال تــــو همـــــچون کـــودکی هســـــتم **
** و مـــــعصومـــــانه می جویم پـــناه شـــــانه هایت را **
** کــــــه شـــــایـــــد انـــــدکـــــی آرام گـــــیــــرد دل **
** دلـــــم تنــگ است و تـــــنهایی به لب می آورد جانم **
** بیا تا با تـــو گویم از هیاهــوی غریــب دل که بی پـروا **
** تلنگـر مـیزند بر مـــن و میــگوید بمـــن نزدیک نزدیکی **
** بـــــه دنبال تو می گـردم به ســـــویت پیــش می آـــیم **
** چه شیرین اســـــت پر از احســـاس یک خوشبختی نابم **
** پــــــــــــــر از امـــــید ســــــــــبز خـــــوب دیـــــــدارم **
** و میـــــخواهم که نامـــــت را به لوح ســـــینه بنـــگارم **
** و نـــــجــوایی کنـــــــــم درد و گـــــویـــــم تـــــا ابـــــد **
** مـــــــــــــــن دوســــــــــتت دارم. دوســــــــــتت دارم **
چه حس خوبیه بازم دوباره با تو خندیدن
تموم سختیارو باز ....کنار تو نفهمیدن
چه حس خوبیه اما ...بگو این قصه رویا نیست
به غیر از تو که دنیامی دیگه چیزی تو دنیا نیست
به جای قاب پوسیده...به جای عکس رو دیوار
تو رو می بینمت هر شب....تورو می فهمت هر بار
همیشه قد رویا بود ولی حالا که اینجایی
چقدر این زندگی خوبه چقدر بی وقفه زیبایی
چه حاله خوبیه با تو ...همیشه همنفس باشم
منو گم می کنی تا من... تو آغوش تو پیدا شم
تو این احساسو می فهمی...منو تنها نمیذاری
بگو این قصه رویا نیست ...بگو حال منو داری
نسل خوابیدن با اس ام اس....
نسل دردودل باغریبه های مجازی....
نسل جمله های کوروش و دکترشریعتی....
نسل کادوهای یواشکی....
نسل ترس ازچراغ گردان....
نسل من.نسل تو،نسل سوخته....
یادمان باشد هنگامی که دوباره به جهنم رفتیم بین عذاب هایمان مدام بگوئیم یادش
بخیر...دنیای ماهم همینطور بود.....
روزی آمد،گفت : بی معرفت ، سنگدل ، بی احساس
دوستت دارم
خندیدم...
فریادکشید که نخندباورکن
لبخندزدم...
... اشک هایش جاری شد
گفت به خداقسم...
دلم لرزید
زیرلب گفتم خدایا نام تورابرد
...به تواعتقاد دارد
.امروز زیرلب گفتم خدایا:مراببخش
اگر از ابتدایش باورش میکردم،نام توبه دروغ قسم خورده نمیشد...
قرار نیست که همیشه من خوش باشم …
دیروز من خوش بودم از اینکه در کنارت بودم …
امروز دیگری خوش است برای با تو بودن …
و فردا یکی دیگر…
از تلاش دست نکش عزیزم که چشم ملتی به توست …
تو می تونی …
عشق هایت
را مثل کانال تلویزیون عوض می کنی
و افتخار می کنی،
که عشق برایت این چنین است !
و من می خندم …
به برنامه هایی که هیچکدام ،
ارزش دیدن ندارند . . .
تو را من “تو” کردم
وگرنه “او” هم زیادت است
پس اینقدر برایم ،شما,شما نکن…
یه زمانی می گفتن از تو چشماش میشه فهمید
راست میگه یا دروغ …
اما حالا دیگه اینقدر توانمند شدن بعضیا
که با چشمشونم دروغ میگن …
بیهوده میگردم به دنبالت،
وقتی نیستی ، بیهوده نشسته ام چشم به راهت
شاید وقت این است که حسرت گذشته های شیرین با تو بودن را بخورم
تنها بمانم و کوله باری از غم را بر دوش بکشم
دیروز گذشت و پیش خود گفتم فردا در راه است ، فردا آمد و دیدم هنوز دلم چشم به راه است
مدتی گذشت و هنوز هم در حسرت دیروزم ، چه فایده دارد وقتی روز به روز از غم عشقت میسوزم؟
پیش خود میگویم شاید فردا بیایی ،شاید هنوز هم مرا بخواهی !
تقصیر دلم بود نه چشمانم ، این قصه که تمام شد، باز هم اگر بخواهی میمانم
نشستم به انتظار غروب تا یک دل سیر گریه کنم ، شاید کمی آرام شوم ، غروب آمد و بغض سد راه اشکهایم ، شب شد و هنوز نشکسته شیشه غمهایم،
این حال و روز من است ، نیستی که ببینی این روزهای بی تو بودن است
تمام هستی ام تویی ،از لحظه ای که نیستی ، انگار که من نیز نیستم ، انگار مدتی را با عشق زندگی کردم و
بعد از تو ،مال این دنیا نیستم !
از آغاز نیز اهل دیار تنهایی بوده ام ، تو رهگذری بودی و من با تو مدتی آشنا بوده ام
از کجا میدانستم اهل دل نیستی ، عشق را نمیشناسی و با من یکی نیستی ، از کجا میدانستم که تنها میشوم ، من بیچاره باز هم بازیچه دست غمها میشوم !
بیهوده میگردم به دنبالت ، با وجود تمام بی محبتی هایت ، باز هم میخواهمت….
ϰ-†нêmê§ |