وقتی دلت خسته شــد ،
دیگر خنده معنایی ندارد ...
فـقـط می خندی تا دیگران ،
غم آشیانه کرده در چشمانت را نـبـیـنـنـد !
وقتی دلت خسته شــد ،
دیگر حتی اشکهای شبانه هـم آرامت نمی کنند ...
فـقـط گریه می کنی چون به گریه کردن عادت کرده ای !
وقتی دلت خسته شــد ،
دیگر هیچ چیز آرامت نمی کند به جز دل بریدن و رفتن...
گاه جلوی آینه می ایستم ... خودم را در آن میبینم ..
دست روی شانه اش میگذارم و می گویم... ...
چه تحملی دارد "دلت"...!!!
دلم میگــــــیرد
وقــــــــــتی مــــــــــــیدآنم
در دنـــــــــــــیآی بــــــــــه این بـــــــــــزرگی
هیچ دلــــــــــــی نیســـت کـــه بــــرآی من تنــــگ شــــود...
روزی به تمام این بی قراری ها میخندی
و ساده از کنارشان میگذری...!!!
این قشنگترین دروغیست که
دیگران برای آرام کردنت به تو میگویند ...
ϰ-†нêmê§ |